ابن زياد درميان اعوان و انصار خود با كمال كبر وغرور بر دنياي خويش تكيه زده و منتظر ورود اسراء ميباشد.
به امر او اسراء و سرهاي بريده را وارد و در برابر او قرار دادند و او مستانه قهقهه ميزد....
مىگويند اگر امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا پيروز شد چرا آن روز را جشن نمىگيريم؟
چرا گريه مىكنيم؟ آيا اين همه گريه در برابر آن پيروزى بزرگ براى چيست؟ گريه زبان صادق و طبيعى شوق و اندوه و درد و عشق يك انسان است. گريه تجلى طبيعى يك احساس و حالتى جبرى و فطرى از يك رنج، يك شوق يا يك اندوه مىباشد يكى از دانشمندان غرب مىگويد: «انسانى كه هرگز نمىگريد و گريستن را نمىداند احساس انسانى را فاقد است».
امام صادق عليه السلام فرمودند:
مكه سخن گفت به كرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : كيست مانند من و حال آنكه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آيند، چون مكّه تفاخر نمود وحى شد، كه اى مكّه بجاى خود باش ، نيست فضل خانه كه سبب فضل تو است در جنب فضل كربلا، مگر به مانند سوزنى كه در دريا فرو برند، پس چه اندازه آب از دريا برميدارد،...
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(39)
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39)
در حديث است (نفس المهموم، ص 30) که رسول خدا درباره امام حسين عليه السلام فرمود: کاني به وقد استجار بحرمي و قبري فلا يجار، و يرتحل الي ارض مقتله و مصرعه ارض کرب و بلاء، و تنصره عصابه من المسلمين، اولئک ساده شهداء امتي يوم القيامه؛ گويا او را مي بينم که به حرم و قبر من پناهنده شده، ولي او را پناه ندهند، و به سرزمين قتلگاه و شهادت خود کوچ مي کند، سرزمين اندوه و گرفتاري. و گروهي از مسلمانان او را ياري مي دهند که قيامت سروران شهيدان امت منند. (1)
پاورقي
(1) بحارالانوار، ج 44، ص 298.
مكتب معرفت
قال ابو الحسن موسى بن جعفر(عليه السلام)
أدنى ما يثاب به زائر ابى عبد الله (عليه السلام) بشط فرات إذا عرف حقه و حرمته و ولايته ان يغفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخز.
ادوارد براون مستشرق انگليسي
او در مورد مصيبت بزرگ کربلا مي گويد: «آيا قلبي پيدا مي شود که وقتي درباره کربلا سخني به گوش مي رسد، مالا مال حزن و اندوه نگردد؟ حتي غير مسلمانان هم نمي توانند پاکي روحي را که اين جنگ اسلامي در برداشت انکار کنند.»
به دنبال طرح موضوع آگاهی حضرت امامحسین (ع) از سرنوشتحرکت و نهضتخویش و شبههای که یکی از نویسندگان در تحلیل حرکتحضرت و علم ایشان به سرانجام شهادت ایجاد کرده بود و پیرو پرسشهایی که برخی روحانیون در این خصوص از محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی «قدس سره» کردند، ایشان رسالهای کوتاه را در باره علم امام نوشتند و در آن زمان منتشر شد.
ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ(60)
(آرى،) مطلب چنين است! و هر كس به همان مقدار كه به او ستم شده مجازات كند، سپس مورد تعدى قرار گيرد، خدا او را يارى خواهد كرد يقينا خداوند بخشنده و آمرزنده است! (60)
آخوند ملا محمّد كاظم هزارجريبى (رضوان الله عليه ) فرمود: شنيدم از آقا ميرزا محمّد شهرستانى كه عالم جليل القدرى بود كه بر جنازه سيد بحرالعلوم نماز خواند فرمود:
من در اوايل جوانى مجاورت زمين كربلا را اختياركرده بودم رفيقى داشتم صالح و متقى ، مجاور نجف اشرف بود، از اهل خاتون آباد، اسمش حاج حسن على بود مكرر مرا تكليف مى كرد به نجف بروم و در آنجا مجاورت نمائيم ، زيرا در كربلا قساوت مى آورد و مجاورت در نجف به مراتب بهتر است ، تا شبى خواب ديدم در رواق حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى باشم و همان رفيقمان حاج حسن على هم آنجا بود و بر من مجاورت كربلا را باز انكار مى كرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.