مقام و منزلت فاطمه (س)
بیان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراک محدود ماست و آن هم بدان امید است که باشداز آسمان ولایت او روزنهای در اندیشه و روان پدید آید، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزی از او ما را در برابر حوادث روزگار مقاوم سازد
فأمّا انبنتی فاطمه فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین
نام: فاطمه
القاب؛ زهرا،صدیقه،طاهره،مبارکه-زکیّه-راضیّه-مرضیّه-محدّثه-بتول
مشهورترین لقب آن حضرت «زهرا» است.
کنیه؛ امابیها وامالنّبى (صلی الله علیه و آله و سلم)
نام: على (نام آن حضرت به عنوان علىّ مرتضى به ترتیب حروف أبجد: 110، 1450 مىباشد.) " سَلام اللهِ علیهِ یَوم وُلِدَ، وَ یَوم استُشهدَ و یَوم یُبعثُ حیّا. "
كنیه: ابوتراب، ابو الائمّه، ابوالحسن و ... .
لقب: امیرالمؤمنین، یعسوب الدّین، یعسوب المؤمنین، قائد الغرُّ المحجَّلین، امام المتّقین، سیّد الاوصیاء، اسدالله، مرتضى، حیدر، أَنزع، قَضْم، وصىّ، ولىّ و ... .
نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود. كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.
سپاه ابن سعد، زشت ترين گناهان و فجيع ترين جنايات را مرتکب شدند، با سنگدلي به سوي جسد امام بزرگ، شتافتند و به غارت کردن جنگ افزار و جامه هاي او پرداختند. شخصي از بني نهشل، شمشير آن حضرت را برد (1) که شمشير حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به نام «ذوالفقار» بود. (2) «قيس بن اشعث» که از فرماندهان سپاه بود، حوله ي آن حضرت را که از خز بود، برد که بر او خرده گرفتند و «قيس القطيفه» ناميده شد.
خداوند! آن گروه جنايتکاري که پليدترين افراد روي زمين و فرومايگاني ناپاک بودند به سوي آن حضرت، از هر سوي حمله آوردند و با شمشيرها و نيزه ها بر او ضربه ها مي زدند. «زرعة بن شريک تميمي» بر کف دست چپ حضرت، ضربه اي زد و فرومايه ي ديگري بر شانه اش ضربه اي وارد کرد، از کينه توزترين دشمنان نسبت به حضرت، «سنان بن انس» بود که گاهي با شمشير به آن حضرت ضربه اي مي زد و گاهي با نيزه بر او حمله مي برد و به اين کار خود افتخار مي کرد و آنچه را که با آن حضرت انجام داده بود براي حجاج تعريف مي کرد و افتخارکنان مي گفت: «با نيزه بر او کوبيدم و با شمشير، قطعه قطعه اش کردم!!».
امام عليه السلام در آن لحظات پاياني، به سوي خدا روي آورد و با قلبي متوجه به پروردگار، با او به راز و نياز و تضرع در پيشگاه وي پرداخت و از فجايع و مصيبتهايي که به آن حضرت رسيده بود، به درگاهش شکايت نمود و گفت:....
امام عليه السلام به سوي خانواده اش بازگشت تا آخرين وداع را با آنان داشته باشد، در حالي که از زخمايش، خون جريان داشت، به بانوان حريم رسالت و آزاد زنان سراي وحي، سفارش نمود که چادرهاي خود را بپوشند و براي بلا آماده شوند و آنان را به صبر و تسليم در برابر قضاي الهي دستور داد و فرمود:...
اعتراضات شديد
امام به همراه بزرگان يارانش خواستند بر مردم کوفه، اقامه ي حجّت کنند تا در آنها از وضع خودآگاه باشند و نسبت به گناهي که مرتکب مي شدند، آشنايي حاصل نمايند، گناهي که نزديک بود آسمانها از آن شکافته شوند و زمين پاره گردد و کوهها فروريزند، آنان بسيار فراخواندند و نصيحتها کردند تا آن مسخ شدگان را از خطر جنايتي که آنان را به جهنم مي رساند، رهايي بخشند.
در آسمان دنيا هيچ سپيده ي بامدادي همچون فجر روز دهم محرم با مصيبتها و غمهايش ندميده است و خورشيد، هيچگاه همچون خورشيد آن روز با اندوه و دردهايش طلوع نکرده است...؛ زيرا در تاريخ هيچ حادثه اي وجود ندارد که با فجايع و دردهايش از آن صحنه هاي اندوهبار برتر باشد که در روز عاشورا (1) بر صحراي کربلا نمايان گشت؛ چون محنتي از محنتهاي دنيا و غصّه اي از غصه هاي روزگار باقي نماند که بر ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله جاري نگشته باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.